ترنم باران

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    با یاد تو صبح دیگر معنایی ندارد برای این دل. من قدر بیدار شدن هایم را میدانستم. ساعت شش صبح لذت باز شدن گل سرخ را برایم داشت. ساعت ها را شمارش میکردم تا ظهر و از ظهر تا عصر و از عصر تا وقت خواب. شنیدن صدایت ، دیدن نوشته ات که برای من ارسال شده بود. ولی حالا چه انگیزه ای برای این دل میماند عشق من. حال دل من خراب است و نمیدانم تو در چه حالی. آرزوی همیشگی من حال خوب توست ولی اینبار از خوب بودنت وحشت دارم. وحشت از اینکه نبودم هیچ ناراحتی برات نداشته باشد. وحشت از نادیده گرفتن من توسط ذهن و قلب تو. حضورم نیست، صدایم و حتی نوشته ای از طرف من ولی کاش خیالم همراه تو باشد. من از تو میترسم. از تویی که بدون من با خیال راحت سر کنی و دلتنگی جایی میان لحظه هایت نداشته باشد. نوشته شده در شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۵ساعت 19:11 توسط رویا| ترنم باران...ادامه مطلب
    ما را در سایت ترنم باران دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : dtanha-dar-baran-41 بازدید : 2 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 18:04